Dans ton langage étrange qui semble être un ballet

من توی دوست داشتن خیلی بدم. ینی اصلاً بلد نیستم چجوری آدمایی که دوست دارمو دوست داشته باشم. نمیدونم میفهمی چی میگم یا نه. اولاً که کلاً خرکی عاشق میشم. بعدشم اگه تو هم باهام همراه بشی انقد میخوام بهت محبت کنم که نمیدونی. خیلیم گریه کردن رو دوست دارم وقتی عاشقم. برای همین یهو میبینی وقتی کنار هم خوابیدیم و داری موهامو نوازش میکنی یهو شروع میکنم گریه کردن. عین کاراکترای انیمه های میازاکی. اشکا گوله گوله میریزن رو تخت و من و تو و همه چیو خیس میکنن. دوست ,گریه کردن منبع